شمارش روزهای شیرین قدکشیدنت شمارش روزهای شیرین قدکشیدنت ، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

نقطه کوچولو

ماه هشتم بارداری

امروز نوبت معاینه داشتم. معاینه ماه هشتم بارداری. الان تو هفته ی 32 م بارداری هستم . همه چی خوبه خدا رو شکر  2ونیم کیلو اضافه کرده بودم که الان 70 کیلو شدم با اینکه وزنم خارج از محدوده ی نرمال بود اما چون این ماه کم اضافه کرده بودم گفت اشکالی نداره. این ماه خوب گذشت دردی نبود . نه کلیه درد ،نه عفونت ،نه سوزش معده  قراره تا اخر هفته 34 یه سونو دیگه انجام بدم که وضعیت کیسه آب و حالتت معلوم شه . ایشالله که مشکلی نباشه. این روزا تمام حواسم به حرکاتته عزیزم حالا دیگه قشنگ میشه بعضی از اندامت رو حس کرد گاهی یه گوشه از شکمم یه برآمدگی کوچیک داره که خیلی شبیه پاته شایدم جای دیگه باشه. بعد تا میخوام دست بابایی رو روش بزارم تکون می...
23 مرداد 1393

مادرانه

این روزها بهترین دلخوشی زندگیم تکون خوردنای شما گل پسریه تکون خوردنت حالا دیگه کاملا معلومه با شدت لگد میندازی و وول میخوری طوری که چند وقت پیش وقت خواب بابایی گفت :چرا اینقد بدنت میپره ؟گفتم :نه بدنم نمیپره گفت :چرا میپره . همون موقع تو تکون خوردی و بابایی  گفت:ببین میپره . خندیدم و گفتم :این که من نیستم پسرته تکون میخوره  بابایی کلی ذوق کرد . بیشتر وقت خوابیدن مامان شروع میکنی به تکون خوردن طوری که واسه خوابیدن کلافه میشم و حتی گاهی التماست میکنم آروم بگیری.  خیلی شیطونی از تکونات معلومه بدجور لگد میندازی طوری که گاهی به خاطر تکونات همه ی بدنم میپره . حتی میتونم ساعت خواب وبیداریت رو تشخیص بدم . صبح ها نزدیکای 8 بی...
3 مرداد 1393

7ماهگی

سلام عزیزترین مادر دیروز باز هم شیرین ترین لحظه ی زندگیم اتفاق افتاد و اونم ملاقات دوباره مادر و پسر تو ماه هفتم بود. پسر عزیزم دیروز ظهر ساعت 12ونیم نوبت سونو داشتم و باز هم مثل همیشه استرس و دلشوره .خودمم تعجب میکردم که دلیلی واسه استرس نیست اما مادرا دست خودشون نیست در هر صورت فکر و خیال بد میاد سراغشون. بالاخره نوبتم شد و فقط خود دکتر داخل اتاق بود و خانمی که همیشه پای کامپیوتر بود نبود واسه همین مادر شوهری تونست بیاد تو اتاق ،شوهریم دلش میخواست بباد اما گفت مامان بیاد آخه از اول حاملگی دوست داشت باهام بیاد سونو اما هربار نشد. منم رو تخت دراز کشیدم و دکتر دستگاه رو گذاشت رو شکمم مادر بزرگت همش داشت دعا میخوند که دکتر به ...
1 مرداد 1393
1